داستان زندگی گریدی استایلز؛ فردی که به خاطر دست های عجیبش به مرد خرچنگ نما شهرت داشت

ماجرایی که در این مقاله می خوایم به اون بپردازیم، مقداری ترسناک به نظر می رسه و شاید عجیب ترین چیزی باشه تا حالا شنیدین. «گریدی استایلز» نام فردیه که در سیرک مشغول به کار بوده و به «مرد خرچنگ نما» معروفیت داشته.
داستان زندگی و مرگ اون، ماجراهای عجیبی در بر داره و هر کسی رو حیرت زنده می کنه.
اون از اختلالی بسیار نادر رنج می بره و دستایی مثل خرچنگ داشت.

آقای استایلز فرزندان خود که اونا هم از این مشکل رنج می بردن رو هم به سیرک وارد کرد.
ایشون به مصرف زیادتر از اندازه مشروبات الکلی معروفیت داشت. ما می خوایم زندگی و ماجراهای پیش اومده واسه اونو مورد بررسی بذاریم. تا آخر همراه باشین.

گریدی استایلز، مرد خرچنگ نما

اون راه پدرش رو در پیش گرفت و با فعالیت در سیرک، مشکل عجیبش رو در برابر دید همه قرار داد. این مشکل باعث شده بود که انگشتان به همدیگه بچسبند و دستا مثل چنگالای خرچنگ به نظر برسن. به خاطر همین، آقای استایلز به مرد خرچنگ نما معروفیت یافت. فرزندان اونم به این مشکل دچار بودن. ایشون عزمشو جزم کرد اونا رو هم وارد سیرک کنه و خونواده خرچنگی رو تشکیل بده.

داستان عجیب آقای استایلز

محل سکونت این خونواده، در منطقه گیبسونتون فلوریدا قرار داشت؛ شهر عجیبی که در ماه های سرد سال، میزبان خونواده خرچنگی بود. این مکان به خاطر ساکن بودن خیلی از کارکنان سیرک و دلقکا در ایام بیکاری، معروفیت زیادی داشت. شما می تونستید با راه رفتن در خیابونای این شهر، آدمکا، میمونا و فیلای زیادی رو ببینین.

بنر سیرک مرد خرچنگ نما

آقای استایلز واسه کنار اومدن با مشکل عجیب خود، به مقدار بسیار زیاد نوشیدنی الکلی مصرف می کرد و همیشه مست بود. اون معمولا از پاهاش استفاده نمی کرد و بیشتر بازوانش رو به کار می کشید. به خاطر همین، بالا تنه ای تنومند در اختیار داشت. این موارد باعث شده بود که ایشون فردی ترسناک به نظر برسه و فرزندان اونم ادعا می کردن که آقای استایلز با دستان خود مردم رو تهدید کرده و از خونواده اش هم سوء استفاده می کنه.

تنشا در این خونواده وقتی بالا گرفت که دختر مرد خرچنگ نما در سال ۱۹۷۸ میلادی، یه جوون علاقه مند شد و با اون نامزد کرد.

خونواده خرچنگی

آقای استایلز به دلایلی با تصمیم دخترش مخالف بود و شب قبل از عروسی، نامزد اونو به وسیله اسلحه به قتل رساند. این حادثه جنجال زیادی در رسانه ها به پا کرد و قاتل هم اصلا از عمل خود پشیمون نبود. اون آشکارا به گناه خود اعتراف کرد و به قتل درجه سوم متهم شد.

اما این پایان کار نبود و مسائل دیگری هم روی داد. استایلز علاوه بر مشکل در دستا، به آنفیزم و سیروز کبدی شدید گرفتار بود. هیچ زندانی لوازم لازم واسه نگهداری ایشون رو نداشت. به خاطر همین، پسر خرچنگ نما به صورت مشروط آزاد گشت.

خونواده استایلز

ایشون به خاطر جنایتی که مرتکب شده بود، رانده شد و دخترش هم دیگه هیچ وقت با اون صحبت ننمود. مدت کوتاهی بعد از این اتفاق، استایلز مصرف نوشیدنیای الکلی رو قطع کرد دوباره با «مِری» همسر اول خود ازدواج کرد.
با این حال، قتلی که در مورد اون صحبت کردیم، اثر خودشو گذاشت و باعث شد که ایشون دوباره به خوردن نوشیدنی روی بیاره.

یکی از طعنهایی که استایلز همیشه علیه خونواده اش استفاده می کرد، این بود که اون قبلا یه نفر رو کشته و می تونه دوباره این کار رو بکنه.

مری استایلز، بعد از دستگیری

مری و خونواده اش از رفتارای عجیب و توهین آمیز آقای استایلز خسته شده بودن. بعد از درگیری شدیدی که در بیست و نهم نوامبر سال ۱۹۹۲ میلادی روی داد، مرد خرچنگ نما مورد اصابت گلوله قرار گرفت. با این که گمانه زنیای زیادی دور و بر قاتل وجود داشت، اما دادگاه در آخر مری و پسرش رو مقصر دونست. اونا «کریس وایانت» پسر هفده ساله همسایه رو واسه این کار استخدام کرده بودن.

خونواده مقتول ادعا کردن که حادثه پیش اومده، یه اتفاق بوده و مری تنها قصد ترسوندن آقای استایلز رو داشته.
تحقیقات نشون داد که مری ۱۵۰۰ دلار واسه این کار پرداخت کرده. این مبلغ نشون میده که ماجرا بیشتر از یه ترسوندن ساده بوده و اونا هدف دیگری رو دنبال می کردن.

هری گلن نیومن، بعد از بازداشت

براساس گزارشای پلیس، استایلز در منزلش حضور داشته که یهو صدای ضربه زدن به پنجره رو می شنوه. فرزندان اون با این علامت، خونه رو ترک می کنن تا وایانت بتونه ماموریتش رو به اتمام برسونه.

براساس گفته های مری، اونا با این کار میخواستن که از خونواده و فرزندان مراقبت کنن. مری در این رابطه میگه: “من از اعماق وجودم احساس می کردم که اون می خواد خونواده ام رو به قتل برسونه. من واسه اتفاق افتادن این اتفاق متاسفم، اما خونواده ام حالا در امان هستن.”

کریس وایانت، بعد از دستگیری

هر سه نفری که در ارتکاب این جنایت نقش داشتن، دستگیر گشته و راهی زندان شدن. مری استایلز به جرم قتل نفس، به ۱۲ سال زندان محکوم شد.
نیومن که مغز متفکر این ماجرا به حساب می رفت، به حبس ابد تعزیری محکوم گشت. وایانت هم باید ۲۷ سال از زندگی اش رو در زندان سپری می کرد.

گریدی استایلز سوم، پسر مرد خرچنگی

هم زندگی و هم مرگ آقای استایلز، به طور کامل ناراحت کننده بود. هیچکی علاقه ای بهش نداشت و حتی کسی پیدا نمی شد که تابوتش رو بگیره.
بعد از مرگ اون، فرزندان مرد خرچنگی با چالشای زیادی مواجه شدن و تلاش داشتن با شرایط وخیمی که پدرشون براشون ایجاد کرده، کنار بیان.

پسر ایشون روحیه تقریبا مناسبی داشت و همیشه از پدر خود واسه نشون دادن رفتارای غلط تشکر می کرد، چون باور داشت که میشه با دوری از این رفتارها، به فرد خوبی تبدیل شد.

استایلز همراه با فرزندان

رسانه ها به ماجرای قتلای این خونواده علاقه مند شدن و به خاطر همین، مرد خرچنگ نما در چند فیلم شرکت داشت. دختر و پسر اون، به طور منظم در تورهای سیرک شرکت نداشتن. دختر ایشون در مجموعه تلویزیونی «Carnivale» حضور داشت و در فیلم «ماهی بزرگ» ساخته تیم برتون هم به اجرای نقش پرداخت. برنامه های زیادی دور و بر این خونواده و ماجرای زندگی اونا ساخته شد.